-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 مهر 1395 16:51
آقا سید مهربون سلام خوبین ان شاءالله؟ امتحاناتون تموم نشد؟ خونه تشریف نبردین؟ عرضم به خدمت شما که من دیروز بعد از کلی زجر و ۳ ساعت علافی تو ترمینال، بالاخره ساعت ۴.۵ راه افتادم! ساعت ۵.۵ هم رسیدم شیراز الحمدلله... رفتم خونه، یه دوش گرفتم و صبونه خوردم و یه کمی خوابیدم و پاشدم رفتم مصاحبه. مصاحبه خوبی بود، سوالاشون همه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 مهر 1395 12:01
سلام آقا سید خوبم، خوب هستین ان شاءالله؟ امتحاناتون در چه حاله؟ کلا در مورد اوضاع احوال خودتون اصلا آمار نمیدینا... ولی عب نداره، هرجور که خودتون راحتید... ان شاءالله که همه چی به خیر و خوشی در جریانه... بابت لطف دیشبتونم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی ممنون! سورپرایز فوق العاده ای بود... شما هنوزم یادتون نرفته که واسه من...
-
روز پر کار!
سهشنبه 13 مهر 1395 15:41
سلام آقا سید مهربون! من وااااااقعا شرمندم که اینقد دیر شد... میخواستم صبح که پاشدم براتون پست بذارم، ولی ساعت 11 تازه پاشدم، دیگه مجبور شدم برم مشغول ناهار پختن بشم و تا نماز خوندم و سالاد درست کردم وقت ناهار بود، ناهار خوردنمونم تا الان طول کشید... شرمنده شمام واقعا... از امتحاناتون چه خبر عشقم؟ هنوز تموم نشده؟ خوب...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 مهر 1395 00:56
مرا مست کردی شرابی مگر؟ گرفتی مرا شعر نابی مگر؟ گرفتم سراغ تو را از نسیم گل نورس من گلابی مگر؟ رهاندی مرا از غم تشنگی چه سبزم به یاد تو آبی مگر؟ ز برق نگاهت چنان کوه برف دلم آب شد آفتابی مگر؟ تویی روشنی بخش شبهای من گل نورس من تو ماهی مگر؟ به سوی تو مےآیم اما دریغ مرا مےفریبی سرابی مگر! حسین منزوی آقا سید خوبم! ناز...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 مهر 1395 23:03
آقا سید ماهم سلام عزاداریتون قبول آقا سید. امشب کجا بودین؟ چیکار کردین؟ عزاداری به دلتون نشست؟ ما رو که از دعای خیرتون فراموش نکردین؟ ماه محرمم رسید بالاخره... بازم همون حرف تکراری همیشه، که یه روزایی فکر میکردم ماه محرم امسال دوتایی باهم میریم پای روضه خومی و مداحی آقا رضا... یا حاج منصور... حیف... یادش بخیر شب اول...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 مهر 1395 14:09
تشکر لازم نیست فدات شم... وظیفه م بود. دلخوشی دل تنگ خودمم به اینجاست... اصلا دولتی سر خود شما بود که اینجا درست شد! اونموقعی که بیخبر و بی خداحافظی یهو ول کردین رفتین.. . از غصه تنهایی و بیخبری میترسیدم دق کنم! از ترس اینکه غمباد بگیرم، ایده درست کردن اینجا به ذهنم رسید. میگن استعدادا تو محدودیتا بروز میکنه همینه ها!...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 مهر 1395 23:37
بهترین آقا سید دنیا سلام. خوبی ماه خوبم؟ از امتحاناتون چه خبر؟ تا من چیزی نپرسم شما هم اصلا چیزی از احوالات خودتون نمیگیدا...خب شما هم یه کوچولو برا من تعریف کنین امتحاناتون چجوریه؟ شروع و تمومش کیه؟ سخت و آسونش چطوره؟ شما چجوری امتحاناتو پشت سر میذاری؟ عرضم به خدمت انور شما که من تو این هفته ای که گذشت کلی کار کردم!...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 مهر 1395 14:56
-
تولدت مبارک!
جمعه 9 مهر 1395 14:35
تولد گل پسر ماه من مبارک! خوشگل ترین نی نی دنیا... عشق ناز من... با اون چشمای یکی یدونه ش... وای که چقد دلم واسه عکسای بچگیات تنگ شده جواد... مخصوصا اون آتلیه ایه با موهای فرفری و لپای گردالی چشمای معصوم... همیشه دلم میخواست اون نی نی به اون معصومی زنده بشه از تو عکس دربیاد بغلش کنم بچلونمش! عاشششششقش بودم جواد......
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 مهر 1395 00:31
عزیز مهربونم... عزیزتر از جونم... سید ماهم... گل نازک دلم... بهار عمرم... امید دنیام... رویای قشنگم... همدم زندگی م... سنگ صبور غصه هام... همپای سختی هام... آرزوی محالم... همسر خوبم... میدونستی از صدا کردنت سیر نمیشم؟ میدونستی کلمه کم میارم واسه توصیف کردنت؟ میدونستی حتی توی تموم کلمه ها و نوشته های عالم جا نمیشه خوبی...
-
کارت ملی هوشمند
پنجشنبه 8 مهر 1395 00:34
سلام آقا سید مهربون... شما ظاهرا سرتون شلوغ شده؛ سر نمیزنید، یا سر میزنید و چیزی نمی گید... ان شاءالله که خیره... عرضم به خدمت شما که من امروز بعد از چند ورز خوابگاه نشینی، از دانشگاه زدم بیرون. آخ که از دانشگاه تا توی سطح شهر رفتن چقد بی صفاست وقتی مقصد شما نباشی! یاد این افتادم که هیچوقت واسه هیج کاری از دانشگاه...
-
دلتنگتم
چهارشنبه 7 مهر 1395 15:56
تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟ شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو بسان قایق، سرگشته ، روی گردابم؟ تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟ تو را کدام خدا؟ تو را از کدام جهان؟ تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟ تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟ تو از کدام سبو؟ من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه...
-
بیا...
سهشنبه 6 مهر 1395 01:02
به دیدارم بیا هر شب در این تنهاییِ تنها و تاریکِ خدا مانند دلم تنگ است بیا ای روشن، ای روشن تر از لبخند شبم را روز کن در زیر تن پوش سیاهی ها دلم تنگ است بیا بنگر چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی بیا ای همگناه من در...
-
همین!
دوشنبه 5 مهر 1395 15:36
نمیدونم چرا اینقدر با شهرزاد احساس نزدیکی و همزاد پنداری می کنم؟ عجیب... هروقت دلم می گیره و دلتنگ میشم، دوس دارم بشینم شهرزاد رو نگاه کنم و یه دل سیر گریه کنم... ناراحت نشو! نمیخام حرفای دلگیر بزنم. فقط این عکسه رو دیدم به دلم نشست، گفتم بذارمش اینجا. ضمن اینکه دیدم چه جالب! گوشواره ای که به گوششه شبیه همونیه که شما...
-
سالی که نکوست...
یکشنبه 4 مهر 1395 17:10
آخییییش... خدایا شکرت که امروز انقد روز خوبی بود... بالاخره طلسم دانشکده رفتن من و روبرو شدن با استادا شکست و الحمدلله خوب هم پیش رفت... خداجون ممنونتم! عرضم به خدمت گل بهترین آقا جواد دنیا که من امروز ساعت 10 بیدار شدم. خیلی هم گشنه م بود دلم صبونه میخواست. ولی صبونه نداشتم، باید میخریدم. از شیراز گردو آوردم، ولی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 مهر 1395 20:56
آقا سید خوبم... آقا جواد مهربون! اینو بدون که پریسا خییییییلی دوستت داره. اینهمه وراجی کردم که بگم هر لحظه به یادتم. لحظه ای نیست که دلتنگیم برات بیشتر و بیشتر نشه! عادت منو که یادت هست... وقتی خیلی پرحرفی میکنم و از این در و اون در حرف میزنم، ینی خیلی دلم تنگ شده بوده... نمیتونم بگم که تا چه حد از دیدن پیامت خوشحال...
-
راند سوم: اثاث کشی
شنبه 3 مهر 1395 20:42
اصلا فکر نمیکردم که وسایلم اینهمه زیاد باشه! فکر میکردم مثلا دو سه تا پلاستیک زباله شده باشه... ولی رفتم دیدم 6 تا پلاستیک زباله پر به اسم من اونجاس! ینی وقتی دیدمشون غصه م شد! گفتم حالا من اینهمه رو چجوری سه طبقه ببرم پایین، بعد ببرم سه تا بلوک اونورتر، بعد دوباره یه طبقه ببرم بالا؟ چرا خوابگاهی که 8 تا بلوک 4 طبقه...
-
راند دوم: اسکان
شنبه 3 مهر 1395 20:06
عرضم به خدمت شما که پریسا دیگه آخراشه... ینی دیگه داره تموم میشه کم کم! ینی دارم میمییییییرم از خستگیا! دیگه از خستگی گذشته، قشنگ دررررد میکنه تنم! به عمرم انقد راه نرفته بودم و کار نکرده بودم. انگشتای پام تاول زده، کف پاهامم از درد دیگه یاری نمیکنه که راه برم! ساعت 10.5 رسیدم دانشگاه، رفتم پیش خانوم ابراهیمی. میگم...
-
راند اول: دانشگاه
شنبه 3 مهر 1395 19:17
سلام آقا سید مهربون! چقد خوبه که شما همچنان مث قبل حواستون به رسیدن و جاگیر شدن من هست... آخه دقیقا صبح که رسیدم تهران، یهو دلم گرفت... گفتم اون وقتا تا میرسیدم حرم، آقا سید چندبار زنگ زده بود و پرسیده بود که کجام و رسیدم یا نه؟ خوابگاهم که میرسیدم باز پیام میداد که جاگیر شدم یا نه؟ عصری که پیامتونو دیدم دوباره حس...
-
تهرانِ غم انگیز...
جمعه 2 مهر 1395 16:39
سلام به روی ماه بهترین آقا سید دنیا... آقا سید نمیدونم این روزا خونه اید یا دانشگاه؟ ولی ان شاءالله که حسابی خوب و سرحال باشین... عرضم به خدمت شما که ما امروز رفته بودیم باغ. آخه دیروز سالگرد ازدواج نجمه و قاسم بود. به همین مناسبت امروز دوتا خانواده ناهار جمع بودیم باغ بابای قاسم. ناهار جوجه دستپخت نجمه بود با سالاد...
-
منطق!
پنجشنبه 1 مهر 1395 20:55
دیشب افکارم به سراغم آمدند با حکم تخلیه ای که از عقلم داشتند گفتند که باید خالی کنم دل را از یادت... دیگر نمی دانستند که من دل را به یادت پیش فروش کرده ام... اصلا عقل را چه به عشق... چه به دوست داشتن... چه به جنون...؟ لعنتی فقط منطق سرش می شود... منطق ی که برای من تلخ است... تلخ... وحید لشگری پی نوشت: امیدوارم شعرای...
-
پاییز...
پنجشنبه 1 مهر 1395 09:20
پاییز می رسد... انار نیستم که برسم به دست های تو برگم؛ پر از اضطراب افتادن...! عیدت مبارک آقا سید مهربون من! بهترین آقا سید دنیا! نمیدونم رسیدن پاییز رو هم باید تبریک گفت یا ...؟ به هرحال پاییز امسالم رسید بالاخره... چقد غمگینه... یه روزایی بود که مطمئن بودم این روزا تو خونه خودمونیم، ولی حالا... اصلا شوقی واسه رسیدن...
-
تولدت مبارک
چهارشنبه 31 شهریور 1395 23:22
کسی چه می داند من امروز چندبار فروریختم چندبار دلتنگ شدم از دیدن کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود... . تولد قشنگت مبارک بهترین آقا سید دنیا... امشب مهربون ترین عشق دنیا چشمای قشنگشو وا کرد اومد به این دنیا... خدا فرستادش واسه دل کوچولوی پریسا... دلم خیلی تنگته آقا سید جواد خوبم! تنگ چشمای درشت و مهربونت که همیشه پر غم...
-
دلتنگ
چهارشنبه 31 شهریور 1395 01:19
دلم برای تو تنگ شده است اما نمی دانم چه کار کنم مثل پرندهای لالم که می خواهد آواز بخواند و نمی تواند به هوای دیدنت در قاب پنجره ها قد می کشم نیستی فرو می ریزم مثل فوارهای بر سر خودم زیر آوار خودم می مانم در گوشه ی اتاق ای انار ترک خورده بر فراز درخت من دستی کوتاهم من پرندهای بـی بالم ای آسمان دور دست! اندوهها در...
-
بوی تو...
چهارشنبه 31 شهریور 1395 01:15
خوش به حال بوته ی یاسی که در ایوان توست می تواند هر زمان دلتنگ شد بویت کند... علیرضا بدیع پی نوشت: آقا سید... این شعرایی که براتون اینجا می نویسم درست حال دل خودمه... از بین شعرها اونایی که میخونم یاد شما و خودمون میفتم، واسه شما می نویسمشون اینجا... خدا میدونه چققققد دلتنگ بوی تنتم ماهم! اون تن بهتر از برگ گل ت......
-
شعر...
سهشنبه 30 شهریور 1395 14:03
حواسم پرتِ زیبایی ات شد... منِ دست و پا چلفتی نصفِ بیشترِ شعرم را ریختم زمین! فقط ماند... یک دوستت دارمِ ساده...! حامد نیازی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 شهریور 1395 12:06
سلام آقا سید... عشق نازم... بهترین آقا جواد دنیا... آخخخخ... آخ که چققققد دلم میخواد اسمتو صدا کنم... چققققد دلم میخاد صداتو بشنوم... چققققد دلم لک زده که اسممو صدا کنی... عیدت مبارک آقا سید من! امروز عید شماست... عید سیدا... اگه الان پیشت بودم باید بهم عیدی میدادی. اگه عروسی کرده بودیم امروز خونتون بودیم، مهندسم باید...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 شهریور 1395 14:03
سلام آقا سید... شرمنده که من دیروز پیدام نشد. آخه مریض شده بودم دیروز... حال نداشتم. البته حالم خیلی از همیشه بهتر بودا؛ اصلا عجیب بود برا خودم... یه جورایی هیچ بود در برابر اون دفه ها. ولی خب یه مقدار کسل بودم. یه دوش گرفتم و افتادم خوابیدم تا غروب، بعدشم رفتیم مهمونی تا آخر شب. شب تا برگشتیم خونه دیگه خیلی دیر بود....
-
نشد آخر...
دوشنبه 29 شهریور 1395 01:49
فال من خوب نیامد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 شهریور 1395 02:02
سخنِ بی تو مگر جای شنیدن دارد؟ نفسِ بی تو کجا نای دمیدن دارد؟ علت کوری یعقوب نبی معلوم است شهرِ بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟ شهریار شهرِ یار...